۱۳۹۶ آبان ۱۴, یکشنبه

ماه رمضان – اوج گرفتن تهاجم فرهنگي و تروريسم عليه زنان!



فرنگیس از رشت 

از نشریه آتش - شماره 68


اسلام از هر فرصتي براي خوار و پست شمردن زنان استفاده ميکند. حجاب اجباري يادآوريِ روتين و روزمرة «مقام اجتماعي زن در اسلام» است. حضور لشگر زنان چادر مشکي با قيافههاي دپرس و عُنق مرتبا يادآوري ميکند که در اين جامعه، تروريسم سياهي عليه زنان در جريان است.
ماه رمضان هم يکي ديگر از آن فرصتهاست! در اين ماه، اسلام به زنان يادآوري ميکند که حداقل يک هفته در ماه «نجس» هستند و بههمينعلت، هيچگونه «نزديکي با خدا» برايشان جايز نيست و در آن هفته نميتوانند روزه بگيرند. البته بسیاری از زنان هستند که شادمانه از اين «محروميت» استقبال کرده خود را در عادت ماهانه جا ميزنند. اما اين نوع مقاومت، ماهيت حقارتبار و زنستيزانه يکي ديگر از احکام اسلامي را تغيير نميدهد و نشانة ديگري از منسوخ و ارتجاعي بودن اين ايدئولوژي است. اسلامگرايانِ «اصلاحطلب» براي تلطيف اين حکم ميگويند، «اسلام به فکر زنان بود چون در آن هفته ضعيف ميشوند و نبايد روزه بگيرند». و زنانشان هم ميگويند، «اين يک رحمت الهي و لطف به زن است». اما اين چه نوع «رحمت الهي» است که با ارزشگذاريِ اجتماعي شامل حال زنان ميشود. چرا زن بهخاطر فعل و انفعالات طبيعي بدنش «نجس» خوانده ميشود؟ گفته ميشود، در اسلام «نظافت» نقش مهمي بازي ميکند و محمد گفته است، «نظافت نيمي از ايمان است» و «نجس» اعلام کردن زنان در هفته پريود مربوط به اين وسواس در نظافت است! اگر اينطور است، اسلام بايد کساني را هم که عفونت کليه گرفتهاند يا سرشان شپش ميگذارد «نجس» اعلام کند و برايشان بارگذاري اجتماعي کند. اينها مسائلي است که به فکر بچه دبستانيها هم ميرسد و علت آنکه اکثر زنان اين کشور روي اينها مکث نکرده و خشمگين نميشوند اين است که خوار و خفيف شدن تبديل به عادت شده است. تازمانيکه ستمديدگان نفهمند با آنها دارند چه ميکنند محکوم هستند که ستمديده بمانند. بدتر از اينها، دختران و پسران جواني هستند که شبهاي احيا با شالهاي رنگي و شلوارهاي جين سر بر شانة هم ميگذارند و مثل عروسک کوکي، قرآن سرشان ميگذارند که مثلا خدا آنها را به آرزوهايشان برساند. اگر قرار بود بشر با اين افکار بيهوده و کودکانه به آرزوهايش برسد، هرگز نميتوانست به کره ماه برود، اسرار دل کهکشانها را کشف کند، طول عمر بشر را افزايش بدهد و بفهمد ميلياردها سال پيش چه رخ داده است که زمان و مکان ما چنين شکلي به خود گرفته است و...
«نجس» اعلام کردن زنان در دوران پريود کارکرد اجتماعي دارد و ربط دارد به «مقام اجتماعي زن در اسلام» يعني، مقام فرودست وي در نظام پدرسالاري که از ستونهاي دين است. «نجاست» زن در دين يهود هم همين کارکرد را دارد. آنها هم بايد پس از پايان هفتة عادت ماهانه با آئينهاي مذهبي، خود را «پاک» کنند. صرفا دوش گرفتن و صابون زدن قبول نيست! در دين هندو، زنان هنگامِ پريود حق ورود به خانه ندارند و بايد در انتهاي حياط يا گوشهاي در بالکن خانه زندگي کنند! مسيحيهاي مؤمن معتقدند اگر زنان موقع پريود به گُل دست بزنند، موجب پژمردگي گياه ميشوند!
علم، عملکرد بيولوژيک عادت ماهانه را ثابت و تشريح کرده است که بخشي از فرآيند تخمکگذاري و سمزدايي از بدن زن است. «نجس» خواندن اين سوخت و ساز بيولوژيک بيشتر از آنکه تقويت تفکر عصر جاهليت و ناداني محض باشد، يک ارزشگذاري اجتماعي است. فقط در دين که مظهر تفکر دوره جهلِ انسان است، فعل و انفعالات بيولوژيک انسان ارزشگذاري مي شود. يعني، يک سوخت و ساز بيولوژيک تبديل به سند و استدلالي شده است دال بر ضعف زن!
انگِ «نجاست» چنان تاثيرات روحي مخربي داشته است که بسياري زنان مسلمان با وجود آنکه در هفتة «نجاست» از نماز خواندن و روزه گرفتن منع شدهاند اما براي دور کردن اين انگ و «ضعف» تظاهر به نماز و روزه ميکنند. زن بايد خودش را بپوشاند چون باعث اغواي مرد ميشود، زن «نجس» است چون پريود ميشود! با اين همه عيب و نقص زنها بايد از خودشان، از بدنشان، از مويشان، از واژنشان متنفر باشند. درواقع، در خانوادة اسلامي دختر از 9 سالگي ياد ميگيرد که از بدن خود متنفر باشد. اگر اين تروريسم و تهاجم فرهنگي عليه زنان نيست پس چيست؟
اصلا روزه در رمضان چيست؟
در اديان ابراهيمي (يهوديت، مسيحيت و اسلام) روزه براي «تذهيب روح» و «توبه» و «چيره شدن بر نفس» است. تشريح معناي اجتماعي اينها را بگذاريم براي مقالهاي ديگر. اما موسي و عيسي روزهداري را بهعنوان راه معامله با «خدا» معرفي کردند و محمد هم از آنها ياد گرفت. در تورات، يوم کيپور و روزهداري هفتگي بهعنوان معاملهاي به مومنان پيشنهاد شده که گناهان خود را پاک کنند.1 در خانة داماد و دختر ترامپ که يهودي هستند، هر هفته آيين روزهداري با سرسختي اجرا ميشود تا وجدانشان آرام باشد که دسترسي زنان به سقط جنين و کنترل بارداري را محدود کردهاند، با چپاول و دزدي املاک باعث بيخانمان شدن دهها هزار خانواده فقير شدهاند، با حمايت بيدريغ از دولت اسراييل، دزديده شدن سرزمين فلسطينيها را تاييد و تحکيم کردهاند، با دروغ خواندن گرمايش زمين نابودي کرة زمين را تسريع کردهاند و الي بينهايت.
 دامن زدن به روحية تسليم و رضايتمندي از وضع موجود -چه اقتصادي و چه اجتماعي- بزرگترين هدفِ برگزاري آيينهاي اسلامي از جمله روزهداري در جمهوري اسلامي ايران است. مسلمانان بايد عادت کنند که حتا براي قحطي و خشکسالي شکرگذاري کنند چه برسد به فقر و ستم و استثمار. مسلمانان بايد به فلسفة مازوخيستي که لذت و خوشحالي را شيطاني ميداند، عادت کنند. اگر جوانان، زن و مرد، بهجاي آرزوي واهي و بيهودة «نزديکي به خدا» و «شهادت» آرزوي جامعه و جهاني را بکنند که در آن انسانها، بدون تمايز طبقاتي و جنسيتي و فرقهاي و ديني باهم در تعاون آگاهانه و آزادانه زندگي کنند و همه فعاليتهاي انساني از کار توليدي تا هنر و خيالپردازي علمي منبع شادي و نشاط مردم جامعه و جهان باشد، اگر آرزو کنند جامعه بشري براي هميشه از تخاصمهاي ويرانگر که جنگهاي امروز خاورميانه نماد آن هستند خلاص شود، اگر آرزو کنند علم بتواند فرآيند نابودي کرة زمين را متوقف کرده و آن را ترميم کند؛ و اگر جوانان درک کنند که بايد در پشت هر دين و سياستي منافع طبقات استثمارگر را جستوجو کنند، آن زمان آغازِ پايانِ جمهوري اسلامي و کلية دولتهاي امپرياليستي و ارتجاعي جهان است.
پانوشت:
1. Leviticus 16:29-31

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر