۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

جنایت غزه بی پاسخ نخواهد ماند


 از روز 18 تير ماه اسرائيل به مدت دو هفته هر روز بر سر دو ميليون اهالي فلسطيني سرزمين غزه بمب باريد. کل اعضاي چندين و چند خانواده به ناگهان نابود شدند. يک پنجم قربانيان موشکهاي اسرائيلي کودکان بودند. اين در حالي است که فرماندهان ارتش اسرائيل وقيحانه ادعا کردند که «ما دقيقا مراکز نظامي و تسليحاتي و زيرساخت هاي مورد استفادة حماس را نشانه گرفتيم. اگر کسي هم از مردم عادي کشته شده اين را بايد به حساب لطمات جانبي گذاشت.» در پاسخ به اين اوضاع وخيم، امپرياليسم آمريکا مثل هميشه اعلام کرد که «نگرانيهاي امنيتي» اسرائيلي ها را درک ميکند! رسانه هاي مدافع نظام سرمايهداري کوشيدند اين جنايت عظيم را زير عباراتي مثل «موشک پراني از سوي طرفين» و «خشونت از هر دو جانب» بپوشانند. اما واقعيت چيز ديگري است. اسرائيل يکي از مجهزترين و پيشرفته ترين ارتش هاي دنيا را در اختيار دارد و با اتکاء به اين نيرو مي تواند به راحتي و در فاصله اي کوتاه دست به کشتار جمعي بزند. زيرساخت هاي ضعيف و محدود، درمانگاه ها و بيمارستان هاي متراکم و منابع آب و انرژي زندان پر جمعيتي که غزه نام دارد را با چند ضربت نابود کند؛ کل اهالي فلسطيني را به وحشت اندازد و از آنان باج گيري سياسي کند. اين بخشي از سياست هميشگي مجازات دستجمعي يک ملت ستمديده براي وادار کردنش به تسليم است. در اجراي اين طرح مرتجعان و سرسپردگان امپرياليسم در منطقه از رژيم مصر گرفته تا دار و دستة سازمان آزاديبخش فلسطين نقش دارند. هر چند بنا به شرايط، به اصطلاح «نق» بزنند يا حتي اعتراض ديپلماتيک خود را «قويا» اعلام دارند.
اين نيز واقعيتي است که بعد از گذشت 6 دهه از اشغال فلسطين و شروع پاکسازي قومي فلسطينيان به دست رژيم اسرائيل، تنش ها و اختلافات واقعي بين حاکمان صهيونيست و شريکان آمريکايي اش بروز کرده است. در تمامي اين سالها اسرائيل عامل تهاجمي مهم آمريکا براي دفاع از منافع امپراتوري اش در منطقة نفت خيز و استراتژيک خاورميانه و حتي فراتر از آن بوده است. اما تلاطمات و بحرانهاي در حال گسترش منطقه اي و نياز و اجبار آمريکا به انجام مانورهاي سياسي و ديپلماتيک و نظامي براي سوار شدن بر اين امواج، به علاوة انفراد روزافزون اسرائيل در ميان افکار عمومي جهان باعث بروز تنش ها و اختلافاتي که گفتيم شده است. با وجود اين، گرداب منطقه و نيازهاي آمريکا به حفظ و گسترش هژموني جهاني اش باعث مي شود که اين کشور همچنان به پايگاه و اهرم تهاجمي اسرائيل نياز داشته باشد.
و اما جمهوري اسلامي. رژيم ايران اين بار نيز مثل هميشه تلاش دارد از جنايات اسرائيل و خوني که از پيکر فلسطين جاري است براي پيشبرد تبليغات خود در منطقه و توجيه موجوديت ننگين و سياست هاي ضدمردمي اش در ايران و لبنان و سوريه و عراق و مناطق اشغالي استفاده کند. اين بار نيز جمهوري اسلامي مثل هميشه، و البته در حالي که مشغول اثبات حسن نيت خود به امپرياليسم آمريکا يعني شريک و حامي اصلي اسرائيل است، براي فلسطين اشک تمساح مي ريزد. بدون هيچ شکي، رژيم ايران از جنايات تکان دهندة اسرائيلي ها خرسند شده چرا که چنين جناياتي ماشين عوامفريبي ايدئولوژيک/ سياسي حاکمان خونريز اسلامي را در داخل و خارج از مرزهاي کشور تقويت کرده و مي کند. در اين شرايط دفاع از توده هاي زخم خوردة فلسطيني و محکوم کردن جنايات بي پايان اسرائيل وظيفة هر انسان با وجدان و آزاديخواه و هر نيرويي است که خود را انقلابي و مترقي و مردمي مي داند. غيرانساني ترين و زشت ترين کار اينست که به بهانة سوء استفاده هاي سياسي جمهوري اسلامي از موضوع فلسطين و يا تحت تاثير ديدگاه هاي شووينيستي و نژادپرستانة ضد عرب چشم ها و گوش ها بسته شود و يا شعار تنگ نظرانه ناسيوناليستي چون «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» راهنماي عمل مردم قرار گيرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر